جملات عاشقانه ی من به عشقم فاطمه

کمی زود بود، ولی... دعایت گرفت مادر بزرگ ! پیر شدم...

لیلی زیر درخت انار نشست درخت انار عاشق شد.گل داد سرخ سرخ. گل ها انار شد داغ داغ هر اناری هزار تا دانه داشت. دانه ها عاشق بودند دانه ها توی انار جا نمی شدند انار کوچک بود دانه ها ترکیدند. انار ترک برداشت. خون انار روی دست لیلی چکید. لیلی انار ترک خورده را از درخت چید.مجنون به لیلی اش رسید. خدا گفت:راز رسیدن فقط همین بود. کافی است انار دلت ترک بخورد ...



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در دو شنبه 12 دی 1390برچسب:,ساعت19:48توسط امیر | |