جملات عاشقانه ی من به عشقم فاطمه

کمی زود بود، ولی... دعایت گرفت مادر بزرگ ! پیر شدم...

یک عمر در انتظاری تا بیابی آن را که درکت کند و تو را همان گونه که هستی بپذیرد. و عاقبت در می یابی که او از همان آغاز خودت بوده ای. این روزها که از همه سایه ها و آدمهای رنگی دلم به درد آمده تنها به پنجره ای که عطر آرامش تو را می پراکند چشم دوخته ام



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در سه شنبه 13 دی 1390برچسب:,ساعت14:36توسط امیر | |